چقدر راحت و بی دردسر تو رویاهات میتونی شاد باشی و بخندی حتی قهقهه بزنی،بدون اینکه کسی بهت بگه(هیسسسس) یا چپ چپ نگات کنن و تو دلشون بگن:دختر گنده ،خجالتم خوب چیزیه.
حتی می تونی تو رویاهات گریه کنی با صدای بلند(چه حالی میده نه؟) گریه کنی و هر چی تو دلت بریزی بیرون (انگار که یه بارون امده باشه و گردوغبار دلتو پاک کرده باشه و از چشمات بیرون ریخته باشه) بدون اینکه کسی بهت بگه: دختر آخه چه مرگته،نونت کمه ،آبت کمه، حالا چرا واسه ما کلاس مییای نکنه بازم تریپ افسردگیه هااااااا انگار که همه زندگی فقط نون و آبه ولی اخه یکی نیس بگه تو این دنیای وارونه مگه ادما برا همه کاراشون دلیل دارن که بخوان واسه گریه کردن دلیلی داشته باشن
با الهی دلم چنان گرفته و فشرده شده، گویی هر آنمی خواد پاره شه.اضطرابی مرموز روحم رو آزار می ده. نمی دونم چرا نمی تونم آرام بگیرم؟چرا هر صدای قلبم را تکان می ده؟ چرا سرتاپام می لرزه؟چرا غوغای من هر لحظه شدیدتر می شه؟
خدای من نمیدانم شاید می پرستمت ستایشت میکنم و در پس فریاد هایم تویی که جان می گیری ولی قبول کن که سخت میگیری ، زیادی سخت میگیری...
چرا من رو از خودت دور کردی...چرا هر وقت ازت شکایت میکنم نمی یای تا جوابم رو بدی...چرا دیدارمان به لحضه مرگ؟ چرا جواب همه چرا هایم در ابدیت...
و چرا آن قدر دور و اینقدر نزدیک...
خدایا هیچ جایی را با فضای کوچک سجاده ام عوض نمیکنم،همه جا رنگ ریا و دورویی است و این جا صدق و صفا و پاکی، همه جا حضورت را حس میکنم و این جا تلالو وجود مهربانت راهمه جا مخلوقاتت هستند و اینجا خودت تنها این فضای کوچک را پناه گاه خود یافتم نتها اینجاست که می تواند مرا از طوفان به راه افتاده در وجودم مصون سازد
التماس دعا