و مرا با دنیای دوستی و محبت آشنا کرد… یکی را دوست میدارم.... همان کسی که هر شب برایم قصه لیلی و مجنون در گوشم زمزمه میکرد و مرا به خواب عاشقی می برد … یکی را دوست میدارم ..... همان کسی که مرا آرام کرد و معنی دوستی را به من آموخت… اینک که من با او هستم معنی واقعی دوست داشتن را فهمیدم او مثل ابر بهار زود گذر نیست ، او برایم مانند یک آسمان است که همیشه بالای سرم می باشد… آسمانی که زمانی ابری می شود چشمهای من هم از دلگیری او بارانی می شود
آری ، یکی را دوست میدارم ..... آن را احساس کردم در قلبم او همان ستاره درخشان آسمان شبهای دلتنگی و تیره و تار من است… او همان خورشید درخشان آسمان روزهای زندگی من است… یکی را دوست میدارم … آری ، او همان مهتاب روشن بخش شبهای من است قلبم او را دوست میدارد و من هم تسلیم احساست پاک قلبم میباشم یکی را دوست میدارم ،.... همان فرشته ای که در نیمه شب عشق به خوابم آمد و مرا با خود به دشت دوستی ها برد… او همان فرشته ای است که با بالین سفیدش مرا به اوج آسمان آبی برد..