سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات تلخ و شیرین باران
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
یکشنبه 87 مرداد 6 ساعت 9:46 عصرروز سرنوشت

سلام به همه برو بچ

یه مدتی بود که حسابی سرم شلوغ بود و نمیتونستم بیام و اینجا مطلبی بنویسم ولی از این به بعد اوقات فراغتم شروع شده و حسابی می خوام خوش بگذرونم 

امروز صبح وقتی مشغول نوش جان کردن صبحانه کنار تلوزیون بودم از اخبار شنیدم که امروز روز اعلام نتایج کنکور سراسری هست یه لحظه یه اون موقع که می خواستم کنکور بدم افتادم و خاطرات شیرین و تلخش برام تداعی شد یاد اون موقعی که امتحانات نهایی شروع شده بود و من سخت مشغول درس خوندن بودم اون موقع ها کلم پر رویا ها و ارزو های رنگینی بود که فقط گذشتن از سد کنکور(به قول بروبچ قیف کنکور) می تونست اونا رو به واقعیت تبدیل کنه

من عاشق کامپیوتر بود هستم یه همین خاطر همیشه می گفتم فقط کام شریف پایین تر از اون عمرا

بعد اینکه تابستون تموم شد و مدارس شروع به کار کرد کم کم احساس کردم که درس های پیش دانشگاهی سنگین شده و کمی هضمش برام سخت شده بود واسه همین با خودم فکر کردم دیدم دانشگاه شریف با تهران همچین فرقی هم ندارن اصلا شریف مال بچه سوسولاست بیخیال همون تهران واسم خوبه

دی ماه (بعد از امتحانات نیم سال اول)

کمی که فکر می کنم میبینم اصلا چرا راه دور بریم دانشگاه تبریز به اون عظمتی و باکلاسی و ول کنم و اینهمه راه رو برم تهران که دود ماشین ها رو بخورم بیخیل همون تبریز خوبه اصلا من چون خیلی ادم خاکی هستم دوست دارم میدونو واسه بقیه باز بزارم بزار اونایی که عقده زندگی تو پایتخت و دارن برن واسه خودشون صفا اینجانب خوب بلد بودم برا تنبلی ها و کم کاریام بهونه هایه منطقی (البته منطق خودم) بیارم

اسفند ماه

نزدیکای عید بود و من از هر چی که بگذرم از خرید عیدم نمیگذرم واسه همین و از اونجایی که تو این مدت حسابی ادای درس خوندن و در اورده بودم و حسابی خسته بودم تصمیمم بران شد که کمی به خودم استراحت بدم وگرنه به قول ما کامپیوتری ها می هنگم این شد که خواستم از ایام تعطیل عید نهایت استفاده رو ببرم و واسه خوشیم هیچی کم نذارم

خرداد ماه

بعد از اتمام موفقیت امیز امتحانات با نمراتی درخشان راهی و با در دست داشتن کارنامه درخشانترم راهی منزل شدم در راه خانه فکر می کردم بابا چرا خودمو به اب و ایش میزنم خب سراسری نشد که نشده به درک فوقش میری پیام نور(ببین کی داره این حرفو میزنه کسی که تو تقاضانامه ثبت نام به اصرار خانواده پیام نور رو علامت زده بود و فکر میکرد این کار پول تلف کردنه ای امان از دست روزگار .....)

روز کنکور

از اونجایی که ممکنه افراد زیر 18 سال هم از این وبلاگ دیدن فرماین از شرح مطالب این قسمت صرف نظر می کنم که هیجان منفی اصولا برای بدن مضر می باشد فقط همینو بگم که سعی کنید تو زندگی کاری کنید که در مواقع حساس مثل همین جلسه کنکور روتون بشه از خدا چیزی بخواین

و اما بعد از گذشته اندی

چند روز بیشتر به اعلام نتایج نمونده بود که تو بیکاریم به این فکر میکردم حالا مثلا 4 سال دیگه بشیم خانوم مهندس چی میشه مگه اصلا بیخیال مهندسی من میرم علوم کام(همون علوم کامپیوتر ) رو می خونم خیلی هم خوبه اصلا رشته مهم نیست ادم خودش باید قوی باشه

و اما روز موعود

که من همیشه بهش میگم روز عزایه عمومی و خیلی حا میگن روز سرنوشت که من اصلا عقیده ای نهش ندارم به نظر من سرنوشت ادما تو یه روز یا یه سال یا حتی چند سال تعیین نمی شه روز اعلام نتایج به نظر من روز اعلام نتایج یه سال زحمت تو نیست بلکه روز اعلام 12 سال درس خواندن و 18 19 سال زندگی است (حالا خیلی فلسفی حرفیدم ) 

وقتی کارنامه خودمو دیدم انگار یه لحظه تمام وجودم یخ کرد دستام بی حس شده بود با اینکه رتبه بدی نبود ولی خب نمی شد روش خیلی حساب کرد دوست داشتم تنها باشم و نتونم حسابی گریه کنم البته مین کارم کردم و بعدش خیلی اروم شدم تنها چیزی که حالمو به هم میزد دلداری دیگران و در بعضی مواقع کنایه هاشون خیلی ها میگفتن کنکور که تنها راه موفقیت نیست و من فقط در برابر این حرف سکوت میکردم یکی نست بگه اخه کنکور داده ها و قبول شده ها و مدرک گرفته هاش برا رسیدن موفقیت موندن چه برسه به یه دیپلمه اخه شما بگین به جز کنکور راهی واسه موفقیت تو این کشور پیدا میشه؟؟؟؟؟؟ 

 حالا بعد این مدتی که دانشجو هستم احساس میکن می تونستم خیلی بهتر از این باشم فقط با درس خوندن نه ادای درس خوندن رو در اوردن ولی حالا اصلا برام مهم نیست فکر مینکم انسان واقعا می تونه از هیچ همه چیز رو خلق کنه الان فکر می کنم و خندم میگیره از اون همه گریه که بعد از کنکور کردم الان که از اون قیف گذشتم می بینم واقعا دانشگاه هم همیچین اش دهن سوزی نیست اگه ادم خودش هدف داشته باشه چه تو بهترین دانشگاه و چه تو بدترینش حرفی واسه گفتن داره .

 من خیلی راه در پیش دارم کارشناسی ارشد . دکترا و از خیلی امتحانایه دیگه علمی که به لطف خدا سعی می کنم در اونها موفق باشماز همه مهمتر من توی زندگی هم هنوز امتحانایه زیادی رو باید پشت سر بگذارم که کنکور در مقابلش ذره ای بیش نیست نه من بلکه همه اگه از همین حالا قوی نباشیم توامتحانایه سختر از این نمیوتونیم حرفی واسه گفتن داشته باشیم

 

امیدوارم همه ما تو امتحان نهایی زندگی مون سربلند وپیروز مند باشیم و در پیشگاه حضرت حق رو سفید


متن فوق توسط: باران نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
خاطرات تلخ و شیرین باران
باران
دختری از دیاری غریب یکی مثل خودت و شایدم یکی مثل...
لوگوی من
خاطرات تلخ و شیرین باران
لوگوی دوستان من








اشتراک در خبرنامه